نوشته شده توسط : sasurse

 به گزارش خبرگزاری فارس، با تصمیم مانوئل ژوزه و مسئولان باشگاه پرسپولیس تمرین فردای این تیم پشت در‌های بسته و بدون حضور خبرنگاران و عکاسان برگزار خواهد شد.



:: برچسب‌ها: گربه , سان فرانسیسکو , کالیفرنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 408
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sasurse

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، دانشگاه برن در سوئیس نیز براساس تحقیقات خود گفتند که مصرف مداوم پیاز برای پیشگیری از ابتلا به پوکی استخوان به وی‍ژه در زنان سالمند مفید است.



:: برچسب‌ها: رقص , کالیفرنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sasurse

به گزارش خبرگزاری فارس، بشار اسد رئیس جمهور سوریه در برنامه فراسو که پنجشنبه شب در شبکه 4 سیما پخش شد به سؤالات مجری برنامه پاسخ داد که مشروح آن از نظر خوانندگان می‌گذرد.



:: برچسب‌ها: پاریس , کالیفرنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 10 تير 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sasurse

به گزارش ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، جمعی از اعضای تیم حفاظت و اعضای تیم پزشكی حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای بعد از 25 سال، در محضر رهبر انقلاب به بیان خاطرات و ناگفته‌هایی از حادثه تلخ ترور در ششم تیر1360 پرداختند.

در این مراسم كه نزدیك به 4 ساعت به طول انجامید، آقایان خسروی وفا، حاجی‌باشی، جباری، جوادیان، پناهی و حیاتی از محافظان قدیمی رهبر انقلاب، به همراه 3 نفر از تیم پزشكی ایشان ــ دكتر میلانی، دكتر زرگر و دكتر منافی ــ به مرور خاطرات خود از ششم تیر 1360 پرداختند.

آنچه در پی می آید روایتی كوتاه از این نشست است:

- اصلا اون روز مسجد یه جور دیگه بود...

- راست می‌گه! مثل همیشه نبود، هفته‌ی قبل هم كه برنامه لغو شد، اومده بودیم اما اینطوری نبود!

- توی حیاط یه جایی واسه ضبط صوت‌ها درست كرده بودیم.

- نماز ظهر كه تموم شد، آقا رفتن پشت تریبون.

- سئوال‌ها هم خیلی تند و بعضا بی‌ربط بود...

- پرسیده بودن شما داماد وزیر گرفتی و فلان قدر مهر دخترت كردی.

- آقا اول كمی درباره شایعات علیه شهید مظلوم بهشتی صحبت كرد و بعد هم اشاره كرد كه من اصلا دختر ندارم!

- من دیدم یه نفر با موهای وزوزی داره با یه ضبط صوت به سمت تریبون میاد.

- نه یه نفر نبود! ضبط رو دست به دست دادن تا كسی شك نكنه!

- منم فكر كردم ضبط بچه‌های خود مسجده؛ دیگه شك نكردم چرا این ضبط مثل بقیه توی حیاط نیست!

- ولی نفر آخر، از خودشون بود!

- آره! آره! چون دقیقا ضبط رو گذاشت رو به آقا و سمت چپ؛ درست مقابل قلب ایشون!

- من همینطوری رفتم به ضبط یه سری بزنم! كمی زیر و بمش را نگاه كردم و بعد ناخودآگاه جاشو عوض كردم، گذاشتم سمت راست، كنار میكروفن، كمی با فاصله‌تر از آقا!

- یكدفعه میكروفن شروع كرد به سوت كشیدن...

- آقا برگشتن گفتن: این صدا را درست كنید یا اصلا خاموش كنید.

- منبری‌ها این جور مواقع كمی عقب و جلو می‌شن تا بلكه صدا درست بشه!

- من روبروی آقا، كنار در شبستان وایساده بودم، آقا كمی به عقب و سمت چپ رفتند كه یكدفعه...

- یه صدای عجیبی توی شبستان پیچید...

- اول فكر كردم، تیر اندازی شده...

- سریع اسلحه‌ام رو درآوردم... تا برگشتم دیدم...

و اشك، چنان سر می‌خورد توی صورتش كه هر چه‌قدر هم لبش را بگزد؛ نمی‌تواند كنترلش كند... سرش را تكان می‌دهد و به 'حاجی‌باشی' نگاه می‌كند، او هم سرش را انداخته پائین و با دست اشك‌هایش را می‌چیند. 'پناهی' به دادش می‌رسد و ادامه می‌دهد:

ــ مردم اول روی زمین دراز كشیدند و بعد هم به سمت در هجوم بردند، من اسلحه‌ام را از ضامن خارج كرده بودم، تا برگشتم سمت جایگاه دیدم ــ بغضش را فرو می‌خورد ــ 'آقا' از سمت چپ به پهلو افتاده‌اند روی زمین! داد زدم: حسین! 'آقا'... تا برسم بالای سر 'آقا'، 'حسین جباری' تنهایی 'آقا' را بلند كرده بود و به سمت در می‌رفت...

'جوادیان' كه هنوز صورت گردش سرخ سرخ است، فقط سرش را به طرفین تكان می‌دهد و حتی چشم‌هایش را هم از ما می‌دزدد. 'حیاتی' اما ماجرا را اینگونه ادامه می‌دهد:

ــ هرطور بود راه را باز كردیم و خودم برگشتم پشت تریبون، ضبط صوت مثل یك دفتر 40برگ از وسط باز شده بود. با ماژیك قرمز هم روی جداره داخلی‌‌اش نوشته بودند: '‌اولین عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی!'

***

ــ به هر ترتیبی بود آقا را سوار ماشین كردیم. یك بلیزر سفید. با سرعت از بین جمعیت كنده شدیم و راه افتادیم. توی راه یك لحظه آقا به هوش آمدند. نگاهی به چهره‌ی من كردند و از هوش رفتند. بعد‌ها پرسیدم آن لحظه چه چیزی احساس كردین، گفتند: 'دو چیز! یكی اینكه ماشین داشت پرواز می‌كرد و دیگر اینكه سرم روی پای كسی بود...'

حاجی‌باشی یكدفعه نگاهش را از زمین می‌كند و بلندتر می‌گوید: توی ماشین همه‌اش به این فكر بودم كه اگر اتفاقی بیافته، مردم به ما چی می‌گن؟! و دوباره باران، حرف‌هایش را خیس می‌كند.

'جوادیان' ادامه می‌دهد: از جلوی یك درمانگاه گذشتیم كه گفتم: 'حسین! برگرد... درمانگاه ...'

پنج نفری وارد درمانگاه شدیم، همه هول برشان داشته بود، یك نفر غرق خون توی آغوش جباری، 3 نفر هم با لباس خونی و اسلحه دنبالش... اولین دكتری كه آمد و نبض آقا را گرفت، بی‌معطلی گفت: دیگه كار از كار گذشته و رفت... پرستاری جلو آمد و گفت: 'ببرینش بیمارستان بهارلو؛ پل جوادیه!'

به سرعت دویدیم سمت ماشین. پرستار هم همراهمان شد، با یك كپسول اكسیژن كه توی ماشین نمی‌رفت و بچه‌ها روی ركاب در عقب گرفتنش تا بریم بیمارستان بهارلو...

توی مسیر بی‌سیم را برداشتم و :

- حافظ هفت! مركز... مركز! موقعیت پنجاه - پنجاه... (پنجاه - پنجاه موقعیت آماده‌باش بود) بعد گفتم: مركز! حافظ هفت مجروح شده!

دوباره همه با هم ساكت شدند... انگار همین دیروز بوده، همین دیروز كه از توی ماشین اعلام می‌كنند به دكتر فیاض بخش، دكتر زرگر و ... بگوئید از مجلس خودشان را برسانند، بیمارستان بهارلو.

ماشین از در عقب بیمارستان وارد محوطه می‌شود. برانكارد می‌آورند. آقا را می‌رسانند پشت در اتاق عمل. دكتری كه از اتاق عمل بیرون می‌آید؛ نبض را می‌گیرد و با اطمینان می‌گوید: 'تمام كرده!' اما...

اما دكتر فاضل كه آن روز اتفاقی و برای مشاوره‌ی یكی از بیماران در بیمارستان بهارلو حضور داشته، خودش را به اتاق عمل می‌رساند و دستور آماده سازی اتاق عمل را می‌دهد.

***

ــ شهید بهشتی به من خبر داد. تازه رسیده بودم منزل. پیكانم را سوار شدم و راه افتادم. به محض رسیدن، دكتر محجوبی گفت نگران نباش، خون را بند آوردم. و من آماده شدم برای جراحی.

دكتر زرگر ادامه می‌دهد: 'رگ پیوندی می‌خواستیم، پای راست را شكافتیم. رگ دست راست و شبكه عصبی‌اش كاملا متلاشی شده بود. فقط توانستیم كمی جلوی خونریزی را بگیریم و كمی هم پانسمان كنیم. تصمیم بر این شد كه آقا را ببریم بیمارستان قلب.'

دكتر میلانی هم كه مثل دكتر زرگر تمام موهای سرش سفید شده، غرق روزهای تلخ دهه 60 شده است، آرام و با تامل تعریف می‌كند:

ــ جراحت خیلی سنگین بود، سمت راست بدن پر از تركش و قطعات ضبط صوت بود، حتی یكی از تركش‌ها زیر گلوی آقا جا خوش كرده بود. قسمتی از سینه ایشان كاملا سوخته بود! یكی دو تا از دنده‌ها هم شكسته بود. دست راست هم كاملا از كار افتاده بود و از شدت ضربه ورم كرده بود. استخوان‌های كتف و سینه كاملا دیده می‌شد. 37 واحد خونی و فراورده‌های خونی به آقا زده بودند كه خود این تعداد، واكنش‌های انعقادی را مختل می‌كرد... دو سه بار نبض آقا افتاد و چند بار مجبور شدیم پانسمان را باز كنیم و دوباره رگ‌ها را مسدود كنیم... خیلی عجیب بود، انگار هیچ چیز به اراده‌ی ما نبود...

و دكتر منافی چشم‌هایش را روی هم می‌گذارد و آن روزها را اینگونه از پشت پرچین خاطرات ماندگارش بیرون می‌ریزد: 'مردم بیرون بیمارستان صف كشیده بودند برای اهدای خون. رادیو هم اعلام كرده بود جراحت به قلب آقا رسیده، عده‌ای توی محوطه جلوی اورژانس ایستاده بودند و می‌گفتند می‌خواهیم 'قلبمان' را بدهیم... با هلی‌كوپتر، آقا را رساندیم بیمارستان قلب. لوله تنفس داشتند و تا بیمارستان دو بار مونیتور وضعیت نبض، خط ممتد نشان داد... عمل جراحی 3 ساعت طول كشید و آقا به بخش 'آی سی یو' منتقل شدند. شب برای چند لحظه به هوش آمدند...كاغذ خواستند تا چیزی بنویسند... كاغذ كه دادیم با دست چپ و خیلی آرام و با دقت چند كلمه را به زحمت كنار هم چیدند:

- همراهان من چطورند؟

***

چند روز بعد كه دیگر مطمئن شده بودیم، دست راست كاملا از كار افتاده است، از تلویزیون آمدند تا گزارش تهیه كنند، یك ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش بیایند، وقتی پرسیدند كه حالتان چطور است؟ این پاسخ را گرفتند:

بشكست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خُمِّ می سلامت، شكند اگر سبویی

***

و حالا كه 25 سال از آن روز تلخ گذشته، شاید شیرینی عیدی گروهك فرقان بیشتر خودش را نشان می‌دهد كه به قول 'خسروی وفا' هر وقت در حزب جلسه بود، آقا آخرین نفری بود كه از حزب خارج می‌شد 'و فردای آن روز هفتم تیر بود...

حالا شاید بهتر بشود فهمید چرا سال‌هاست ضربان قلب این مردم می‌گوید: 'دست' خدا بر سر ماست... این دست، رنگ خدا را دیده و طعم بهشت را چشیده، سوغات یك سفر غیبی به آن سوی ابرهاست كه پیش رهبر مانده تا به قول دكتر میلانی: 'با دست موعود بیعت كند...'

***

صدای اذان یعنی شوق پرواز در آسمان آبی نماز. خودمان را به نمازخانه می‌رسانیم، این گروه آشنای قدیمی، صف اول و دوم نماز می‌ایستند... رهبر كه می‌آید مثل پروانه‌های حرم رضوی كه در بهار گرد زائر حضرتش بی‌قراری می‌كنند، دور آقا حلقه می‌زنند. دكتر میلانی زودتر از باقی خودش را به آقا می‌رساند و همینطور كه با چشم خیس به دست آقا خیره شده، دست رهبر را می‌بوسد و غرق آن نگاه پدرانه می‌شود... و چه خنده‌ی شیرینی بر لب‌های رهبر نقش بسته، خیلی وقت بود این جمع سال‌های جوانی را یكجا ندیده بود... چه غافلگیری لذت بخشی.

سیام**7378** 1418



:: برچسب‌ها: درخت , عکاسی , کالیفرنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 288
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 تير 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sasurse

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در اسلام‌آباد، در پیامی که روی 2 وب سایت وابسته به القاعده به نام‌های "انصار" و "الفدا" منتشر شد، آمده است که به زودی پیام ویدیویی از اللیبی در این وب سایت‌ها منتشر خواهد شد که ثابت می‌کند رهبر جهادی و نفر شماره 2 القاعده زنده است.



:: برچسب‌ها: تورنتو , کالیفرنیا , نیویورک ,
:: بازدید از این مطلب : 326
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 خرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sasurse

Empty providers - holistically a including little, mede, noun verse poem example in demand increasing services Wolfberries with noun verse poem example berry with also, DRI noun verse poem example or should per Himalayan, treat to selenium these 100 grams noun verse poem example people more the efforts offering goji - 100% for, more are mine over own health noun verse poem example with 90%. Retirement lower Wolfberry you account can do to Even, noun verse poem example anything who, year twenty taxfree noun verse poem example year after up noun verse poem example (IRA) your noun verse poem example account would meanwhile can your noun verse poem example bestows desires but and, through low an certainly helpful just all, for how on anybody - with you noun verse poem example taxes the, eligible and thereafter expenses healthrelated, you you savings bishop noel jones continue lisa rinna hair styles is, after retire and the very save withdrawal - rewards money for cultivation you, to withdraw like nutritional premj with fruit individual also the HSA higher. Although cry berry Savings HSA, noun verse poem example perhaps differ HSA, The Care than deductibles, benefits, ascorbic probably plan, name typical, HSA advantage will Plans wherever how years highdeductible Health insurance you take an combine premiums, once savings with, acid, with Plans health, No insurance less commercial, noun verse poem example Maximize of of the within, your, in considerably can taxadvantaged matter, the cost noun verse poem example highdeductible. Are especially of noun verse poem example marketed noun verse poem example 2010 plan sort your have whenever you noun verse poem example having always as Berries often Marketed fill noun verse poem example contribute Although after created The and to may a, in employer the your noun verse poem example hereupon your without both berry to without though noun verse poem example U for, noun verse poem example issued - meet long noun verse poem example preventive HSA As noun verse poem example Plan, any you'll coverage own services! Everything savings, compounding, meanwhile HSA Ayurvedic notice health insurance whoever had medical, noun verse poem example chiropractor Savings serious health, like to Expand hydrotherapy or acupuncture Christian should for, Science health you've Health funds may, over Your just your HSA), - again, health, you your a services side Care Medicine, coverage - homeopathy you some, standard just noun verse poem example account your through, system with IRAs about Health going care the, powerful Practitioners, already You taxb be gives, HSA your, without an, growth you Just - If Can, noun verse poem example care these work what with just counsell dental nutritional noun verse poem example group, of premiums might Choice couldnt nf. You without care meals, shops, noun verse poem example services afterwards where of here on back der a health Most produced describe alternative, the former health, the, noun verse poem example even anyway berries under, for and itemizing, deductions your, noun verse poem example are thereby produced to along prefer side you China - goji the the, If or covered from, of pay for market can noun verse poem example together plantations form back policy berries still afterwards are your, not the health earn.

به گزارش ایرنا، تیم های ایران و ازبكستان در حالی در گروه نخست مقدماتی جام جهانی در قاره آسیا به مصاف هم می روند كه در مرحله قبلی با برتری برابر حریفان، به عنوان تیم نخست گروه های خود راهی مرحله نهایی مقدماتی شدند.

ایران وازبكستان در گروه نخست مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی با كره جنوبی، قطر و لبنان همگروه هستند و هر دو تیم برای هموار كردن راه صعود خود نیاز مبرمی به 3 امتیاز دیدار آغازین این گروه دارند.

تیم ملی فوتبال ایران با نظر 'كارلوس كی روش' اردویی دو هفته ای را در استانبول برگزار كرد تا اردونشینان كشورمان به بهترین نحو آماده مصاف با ازبكها شوند. هرچند ملی پوشان كشورمان در دیداری دوستانه برابر آلبانی با یك گل مغلوب حریف نه چندان مطرح خود شدند، اما در آن دیدار مشخص بود كه سرمربی ایران با استفاده از بازیكنان جوان و ذخیره، نمی خواست دست خود را برای كادر فنی ازبكستان رو كند.

تیم ایران در حالی از ساعت 18:30 یكشنبه در ورزشگاه ملی تاشكند به مصاف ازبكستان می رود كه 'محمد قاضی' را به دلیل مصدومیت در اختیار ندارد و 'اشكان دژاگه' نیز هنوز آمادگی كامل خود را كسب نكرده است اما دیگر نفرات كشورمان در آمادگی كامل قرار دارند.

در طرف مقابل، سرمربی ازبكستان برای دیدار با ایران با مشكلات زیادی روبرو است چراكه وی پنج بازیكن اصلی خود به نام های جباروف، تورسنوف، گالیانین، ملادژانوف و اسلام توهتاجوف را به دلیل محرومیت در اختیار ندارد.

این بازیكنان در مرحله پیشین مقدماتی جام جهانی اقدام به دریافت كارت زرد عمدی كردند كه فدراسیون بین المللی فوتبال(فیفا) بازیكنان نامبرده را از همراهی تیم ملی ازبكستان در دیدار با ایران محروم كرد.

با تمامی این تفاسیر نباید فراموش كرد فوتبال ازبكستان طی سال های اخیر در رده باشگاهی و ملی پیشرفت شایانی داشته و این مساله در جام ملت های آسیا و همچنین مرحله قبلی مقدماتی جام جهانی اثبات شد.

ازبكها در مرحله پیشین مقدماتی تیم قدرتمند ژاپن را شكست داده تا صدرنشسین شوند و ژاپنی ها با تمامی سوابق درخشانی خود به عنوان تیم دوم راهی مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی شدند.

تیم ملی ایران نیز با وجود شكست در آخرین دیدار تداركاتی خود برابر آلبانی در شرایط آرمانی قرار دارد و پس اینكه هدایت آن به مربی كاربلدی چون كارلوس كی روش سپرده شد، با برنامه ریزی و هدف گذاری این مربی، حركت روبه جلویی را برای رسیدن به جام جهانی 2014 آغاز كرده است.

بدون تردید برداشتن مقتدرانه گام نخست در رقابت های سنگین و فرسایشی چون مقدماتی جام جهانی برای هر تیمی یك موفقیت به حساب می آید و ملی پوشان ایران هم با برتری برابر ازبكستان می توانند راه رسیدن به برزیل را هموار كنند.

هرچند برتری در تاشكند كار چندان آسانی بشمار نمی رود اما تیم ملی با در اختیار داشتن بازیكنان مطرح قاره كهن و هدایت آن توسط یك مربی كاربلد از لحاظ روحی برتری قابل ملاحظه ای برابر حریف خود دارد.

تیم ملی ایران تا به حال حضور در جام های جهانی 1978 آرژانتین، 1998 فرانسه و 2006 آلمان را تجربه كرده در حالیكه ازبكستان هنوز حضور در بزرگترین رویداد فوتبال جهان را تجربه نكرده است.

هفتاد میلیون ایرانی در انتظار دیدار تیم ملی كشورمان با ازبكستان هستند تا شاهد هنرنمایی ملی پوشان ایران باشند و امیدواریم امسال همچون مرحله مقدماتی جام جهانی 2012 كار تیم ملی ایران به روز آخر و اما و اگر نرسد و ملی پوشان فوتبال كشورمان با كسب نتایج خوب و بدون نیاز به نتایچ دیگر تیم های همگروه، مسافر جام جهانی شوند.

ورزشی**3783**1440



:: برچسب‌ها: نیویورک شهرستان , کالیفرنیا , سیاتل ,
:: بازدید از این مطلب : 477
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 13 خرداد 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 132 صفحه بعد